English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 235 (6489 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accurate to size U دقت در اندازه گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dimension U اندازه گرفتن
dimensions U اندازه گرفتن
calibrate U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrated U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrates U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibrating U قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
measure U بحر اندازه گرفتن
measure U اندازه گرفتن
measure U بخش یاب اندازه گرفتن
gauge U اندازه گرفتن
gauged U اندازه گرفتن
gauges U اندازه گرفتن
fathom U اندازه گرفتن
fathomed U اندازه گرفتن
fathoming U اندازه گرفتن
fathoms U اندازه گرفتن
span U اندازه گرفتن
spanned U اندازه گرفتن
spanning U اندازه گرفتن
spans U اندازه گرفتن
mete U :اندازه گرفتن
admeasure U اندازه گرفتن
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
caliper U اندازه گرفتن
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gauging rod U میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
stack up U جمع کردن اندازه گرفتن
to set a U اندازه گرفتن باطل کردن
to take a person's measure U اندازه کسیرا گرفتن
to take the a U بلندی چیزیرا اندازه گرفتن ارتفاع جایی راپیمودن
to take the gauge of U اندازه گرفتن
to assume alarming proportions U اندازه هولناک به خود گرفتن
to assume horrifying proportions U اندازه هولناک به خود گرفتن
Other Matches
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauge U اندازه اندازه گیر
gauged U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
isodiametric U هم اندازه
size U اندازه
hecatompet U [اندازه صد پا]
gauge=gage U اندازه
beyond measure U بی اندازه
screamingly U بی اندازه
meter U اندازه
quantum U اندازه
attack size U اندازه تک
in part <idiom> U تا یک اندازه
in what way <adv.> U تا چه اندازه ای
sizes U اندازه
how far <adv.> U تا چه اندازه ای
to what extent <adv.> U تا چه اندازه ای
meters U اندازه
measure U اندازه
bulk U اندازه
immoderately U بی اندازه
inordinate U بی اندازه
deals U اندازه
what U چه اندازه
infintesimal U بی اندازه
gauge U اندازه
deal U اندازه
inordinately U بی اندازه
immensely U بی اندازه
immense U بی اندازه
tract U اندازه
tracts U اندازه
gauges U اندازه
floor length U اندازه کف
immeasurable U بی اندازه
gauged U اندازه
measurement U اندازه
dealt U اندازه
dimensions U اندازه
equalled U : هم اندازه
equaled U : هم اندازه
magnitude U اندازه
equalling U : هم اندازه
measurements U اندازه
rather U تا یک اندازه
measurer U اندازه
to size up U اندازه
what is your size? U اندازه
fitted U اندازه
metres U اندازه
metre U اندازه
equals U : هم اندازه
dimension U اندازه
equal U : هم اندازه
symmetric U هم اندازه
extent U اندازه
indefinite U بی اندازه
isometrics U هم اندازه
degree U اندازه
isometric U هم اندازه
equaling U : هم اندازه
so far forth U تا ان اندازه
To some extent. Within limits. U تا اندازه ای
degrees U اندازه
soupcon U اندازه کم
full scale U اندازه طبیعی
effective size of grain U اندازه موثرذرات
measurements U اندازه گیری
file size U اندازه فایل
fractional size U اندازه کسری
over size U بزرگتر از اندازه
fit size U اندازه مناسب
out of proportion U خارج از اندازه
dosing U اندازه معین
format U اندازه شکل
partially true U تا یک اندازه راست
dimensional error U خطای اندازه
dimensional change U تغییر اندازه
dimensional accuracy U دقت اندازه
dimension sketch U طرح اندازه
dimension diagram U رسم اندازه
fitting allowance U کاملا" اندازه
diamensionless U بدون اندازه
module U اندازه گیری
dimensional stability U ثبات اندازه
to some extent U تا اندازه ایی
gage=gauge U پیمانه اندازه
effective size U اندازه موثر
fittest U اندازه بودن
same U بهمان اندازه
dimensioning U اندازه گذاری
module U اندازه میزان
span U پوشش اندازه
fit U اندازه بودن
measurement U اندازه گیری
doubled up U اندازه دو برابر
nominal size U اندازه نامی
limit U اندازه وسعت
gauge cock U اندازه نما
doubled U اندازه دو برابر
gauger U اندازه گیر
double U اندازه دو برابر
nuclear size U اندازه هسته
of an out size U بیرون از اندازه
graded ruller U خط کش اندازه دار
gray scale U اندازه خاکستری
parameter U شرح اندازه
outsize U اندازه غیرمعمولی
sizes U اندازه بعدساختمان
gage U اندازه نما
speeds U اندازه سرعت
doses U اندازه معین
speeding U اندازه سرعت
speed U اندازه سرعت
dosed U اندازه معین
size U به اندازه کردن
dose U اندازه معین
size U اندازه بعدساختمان
gaging U اندازه گیری
spans U پوشش اندازه
metering U اندازه گیری
spanning U پوشش اندازه
sizes U به اندازه کردن
spanned U پوشش اندازه
parameters U شرح اندازه
gauged U اندازه گیر
block size U اندازه بلاک
block size U اندازه کندهای
block size U اندازه کنده
scale of project U اندازه طرح
screen size U اندازه صفحه
t. far U تا این اندازه
basic size U اندازه اولیه
basic size U اندازه اصلی
scale factor U ضریب اندازه
body size U اندازه بدن
bourne U اندازه جوی
gauges U اندازه تفنگ
gauges U اندازه گیر
circular measure U اندازه کمان
chordal measure U اندازه وتر
remedial measure U اندازه کمکی
calibration standard U اندازه کالیبراسیون
partly U تایک اندازه
salinity U اندازه شوری
partially U تایک اندازه
atomic size U اندازه اتمی
stand measure U اندازه مقر ر
fix U که اندازه کلمه
admensuration U تعیین اندازه
admeasurement U تعیین اندازه
fixes U که اندازه کلمه
size effect U تاثیر اندازه
size tolerance U تلرانس اندازه
so far as U تا ان اندازه که انچه
stand measure U اندازه قانونی
standard gauge U اندازه معمولی
standard measure U اندازه استاندارد
atomic size U اندازه اتم
as well U بهمان اندازه
area of conductor U اندازه سیم
symmetric U هم اندازه متقارن
life size U اندازه واقعی
life-size U اندازه واقعی
size constancy U ثبات اندازه
size control U کنترل اندازه
ample U بیش از اندازه
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1pedal pamping
1گج
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
1meaning of taking law
4express, overexpression
2to keep someone up
2high dimentional task solution space
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com